سارا، همسر با وفاى ابراهیم الخلیلعلیه السلام بود، ولى براى او فرزندى بهارمغان نیاورده بود. او کنیزى داشت بنام هاجر، پس کنیز را به ابراهیم هدیهکرد به امید آن که خداوند از او فرزندى بدو دهد، و این چنین هاجراسماعیل را بزاد، ولى سارا چیزى یافت که زنان مىیابند، و خداوند بهابراهیم فرمان داد هاجر و پسرش را در مکّه در کنار خانهاش جاى دهد.حضرت ابراهیم نیز فرمان خداى را گردن نهاد و عرض کرد: )رَبَّنَا إِنِّیأَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْأَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ(3)).
"پروردگارا، من برخى فرزندام را در سرزمینى بىآب و علف، در جواربیتالحرام تو، سُکنا دادهام، تا -پروردگارا- نماز را برپا دارند، پس دلهاى مردمى رامتوجّه آنها ساز، و از ثمرات روزیشان ببخشى، باشد که سپاس بگزارند."
بدین ترتیب هدف از ساختن این خانه در آن روزگار برپا کردن نماز بود.پس کعبه، قبله گزاردن نماز گشت.
خداوند دعاى حضرت ابراهیم را استجابت کرد و بیتاللَّه الحرام را کعبهدلهایى قرار داد که به سوى او مىآیند و هرگونه میوهاى را در آنجا، گردمىآورند، چنان که بیت اللَّه الحرام را بازگشتگاهى براى مردم قرار داد، کههرگاه مکّه را زیارت مىکنند، بدان دوباره روى مىآورند، چه، عطر توحیدو روح و روحیّه ایمان از آن برمىخیزد و نخستین خانهاى است که براى مردمبرپا شده است. خداوند مىفرماید:) إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَمُبَارَکاً وَهُدىً لِلْعَالَمِینَ * فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً وَللَّهِِ عَلَىالنَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ(4)).
"نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شده، همان است که در مکّه است کهپربرکت، و مایه هدایت جهانیان است. در آنجاست آیات روشن و مقام ابراهیم،وهرکه بدان داخل شود ایمن است. و براى خدا، حجّ آن خانه بر کسانى که قدرترفتن به آن را داشته باشند واجب است، و هر که راه کفر پیش گیرد )بداند که( خدا ازجهانیان بىنیاز است."
از این سخنان این بینشها را مىیابیم:
برای خواندن ادامه این موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید
1 - این که بیت اللَّه الحرام نخستین خانهاى است براى بندگان خدا، که درآن پرستشى کنند بدون آن که چیزى غیر از تقدیس خدا اعمّ از قومیّتگرایىیا نژادپرستى یا برترى رنگ یا هر آلودگى دیگر بشرى، آن را بیالاید.
2 - این خانه از آن همه مردم است؛ همه جهانیان از سیاه گرفته تا سفید وازعجمى تا عربى، از مجاور نزدیک گرفته تا زائر دور. این خانه همه مردماناست به یک سان.
3 - آن خانه خداست در مکّه که همه ملّتها و قبیلهها در آنجا با یکدیگردیدار مىکنند.
4 - در این خانه برکت است براى همه مردمان؛ جایى که مردم در آن گردمىآیند تا شاهد منافع خویش باشند، و به تقوا و پاکى نایل آیند.
5 - در این خانه هدایت است براى مردم، خانهاى که زائران آن، به دینحقیقى خدا در آن ژرفاندیشى مىکنند، و علم و ایمان مىاندوزند. آیا دراین خانه بیّنات دلایل روشنى از آثار ابراهیم و دیگر انبیاء و از صحّت وعدهالهى در یارى رساندن به بندگانش و پیروز کردن دینش بر همه ادیان دیدهنمىشود؟ این مقام ابراهیمعلیه السلام است که مردم آن را تا امروز محرابىمىدانند براى نماز و دعایشان، که بزرگداشتى است از خدا براى بنده باوفایش حضرت ابراهیم الخلیلعلیه السلام.
6 - از نشانههاى خداوند سبحان این است که هر که به مکّه درآید در امنخواهد بود زیرا خداوند این خانه را حرم امن قرار داده است، و این که هرانسانى با هر نژاد و رنگى در کنار خانه خدا احساس آرامش مىکند، اگرچهدنیا به ستیز با او برخاسته باشد. این احساس از نشانههاى خداوند سبحانواز عوامل دوستى و اُنس مردم نسبت به این خانه است.
7 - خداوند از همه مردم خواسته است تا آهنگ خانه او کنند، و اینشریعتى گشته است الهى که هم چون دَیْنى بر ذمّه همه مردم لازمالاجراست، )حجّ همان رویکرد به محل مقدّس است( ولى خداوند اینتکلیف را بر آنها سبک ساخته است، زیرا توانایى را در وجوب حجّ شرطدانسته و فرموده است: )مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً(.
8 - توانایى، شرطى است مفهوم در میان مردم که مصادیق آن متناسب باهر زمان و مکان و شخص تغییر مىکند. پس هنگامى که انسان قدرت رفتنبه بیت اللَّه الحرام را دریافت، و از صحّت جسمى و امنیّت راه و زاد و توشهرفتن و برگشتن به سوى خانوادهاش اطمینان حاصل کرد و دیگر پس از حجّبراى زندگى خود به احدى نیاز نیافت، مىتوان گفت حجّ بر او واجب گشتهاست، چه، راهى به سوى بیت اللَّه الحرام یافته است.